رک بگویم. از همه رنجیده‌ام 
از غریب و آشنا ترسیده‌ام

با مَرام و مَعرفت بیگانه‌اند 
من به هَر سازی که شُد رقصیده‌ام

در زمستانِ سکوتم بارها 
با نگاهِ سردِتان لرزیده‌ام.

رد پای مهربانی نیست. نیست.
من تمام کوچه‌ها را دیده‌ام 

سال‌ها از بس که خوشبین بوده‌ام 
هر کلاغی را کبوتر دیده‌ام 

وزنِ احساس شما را بارها 
با ترازوی خودم سنجیده‌ام.

بی‌خیالِ سردیِ آغوش‌ها .
من به آغوش خودم چسبیده‌ام 

من شما را بارها و بارها .
لا به لای هر دُعا بخشیده‌ام.

#فریدون_مشیری

 

برگرفته از:

‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎@JanJiyarlr


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشت‌های یک زندگی Little Library موج کویر واقعیت سوسک زده ... آهنگ شایان اشراقی - وبلاگ شایان اشراقی دانلود رایگان ایران حديث و نرگس رمان آموزش تعميرات برد